یادداشتک | آتش فمنیسم بر خرمن خانواده
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، روزگاری در این مملکت بانوان اطاعت از همسر را وظیفهی اخلاقی و تکلیف دینی به شمار میآوردند و همه هم و غم شان معطوف انجامش بود. صبح بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب، آمادهی تدارک ناهار میشدند و سپس کودک چند ماهه را شیر میدادند و بعد هم خانه را مرتب میکردند و در نهایت مهیای خوش آمدگویی به شوهر جان میشدند که عن قریب بود خسته از کار برگردد.
اما امروز بسیاری از خانمها پس از بیدار شدن از خواب و در شرایطی که چند دقیقه بیشتر به اذان ظهر نمانده است، دستی به سر و رو میکشند، مودم را روشن میکنند و مشغول میشوند به تماشای ویدئویهای فانِ تازه آپلود شده و پیامهای جدید کانالهای زرد! وقتی هم که شوهر بی نوا از راه میرسد باید توقعات جدید خانم را برآورده سازد و بابت کمبودها نیز عذر تقصیر به پیشگاه ملوکانه اش بیاورد و سعی در جبران نماید! این، اوضاع مردی است که چند سال پیش و در زمانهای که هنوز فمنیسم این مقدار بر گُردهی خانوادههای ایرانی سوار نشده بود ازدواج کرده است.
وضعیت مجردهایی که در پی ازدواج اند اندکی متفاوت است: در مراسم خواستگاری، دختر از پسر میپرسد «درآمد شما ماهیانه چقدره؟» پسر جواب میدهد: «حدودا یک میلیون تومان.» دختر دوباره میپرسد: «ماشین تون چیه؟» پسر سر پایین میاندازد و میگوید: «حمل و نقل عمومی!» دختر دوباره میگوید: «خونه؟» پسرِ خجالت زده: «احتمالا چند سال اول طبقه بالای منزل پدر ساکن بشیم تا کم کم ان شاء الله دستم باز بشه!» و در نهایت دختر میگوید: «ببین آقای محترم! من دانشجوی فوق لیسانسم. شان من این نیست که با یکی مثل شما ازدواج کنم. امیدوارم شما هم یک دختر هم شان خودتون رو پیدا کنید.»
و البته خواستگار خجالتی هم شرم میکند بگوید بزرگوار! من دانشجوی فوق دکتری هستم در معتبرترین دانشگاه کشور و شما در نقطه صفر مرزی تحصیل میکنی! رشتهی تحصیلی من، حفاظت از سیستمهای مخابراتی نظامی است و پایان نامه شما در موضوع نگاه داری و پرورش دام در محیطهای گرم و خشک نوشته شده! پس باد به غبغب نینداز و به قول معروف چه خبرتونه؟ چه خبببرتونه؟
به گمانم وقت آن رسیده که کلیشه را برعکس کنیم و برویم سراغ تاسیس اولین سازمان مردم نهادِ حمایت از حقوق مردان!/918/ی704/س
علی بهاری
حتی توی دین زن ستیزی .. هم چنین چیزی رو وظیفه زن بیان نکرده .حداقل مطالعه کنید